سه گانه ناهمتا، یه اثر فانتزی خیلی شیک و تمیز و کلا خیلی قشنگه*-* من که عاشقش شدم. در مورد یه دختریه که توی شهری زندگی می کنه که به پنج قسمت تقسیم شده: رفاقت، هوشیاری، دلیری، فداکاری و رک گویی. خودش توی فداکاری زندگی میکنه ولی امروز، روز مراسم انتخابه، باید از بین این بخش ها یکیش رو انتخاب کنه، مثلا اگه توی فداکاری بمونه باید همیشه خودشو نادیده بگیره و به همه کمک کنه و از خودش بگذره. ولی اگه بخش های دیگه رو انتخاب کنه از خانوادش دور میشه . اما اون توی خودش روحیه فداکاری رو نمیبینه و نمی تونه خودشو ندید بگیره...

 

چند تیکه از کتاب اول (سنت شکن):

” داشتن جثه‌ی عضلانی که از فرمان درست مغز بی‌بهره است به هیچ دردی نمی‌خورد. “

” ما به شجاعت‌های معمول احترام می‌گذاریم؛ شجاعتی که کسی را وا می‌دارد تا به‌خاطر کس دیگری قد علم کند. فکر زیباییست. “

” بهانه‌ها همیشه دستاویزی هستند که هر عمل اشتباهی را می‌توان با آن توجیه کرد “

 

چند تیکه از کتاب دوم (شورشی):

” آدم‌‌ها از لایه‌‌های عمیق راز بوجود آمده‌اند. گاهی تصور می‌‌کنی آن‌ها را می‌‌شناسی و درکشان می‌‌کنی اما انگیزه‌‌ها و هدف‌هایشان فقط در قلبشان خانه دارد و از چشم تو پنهان است. هیچوقت نمی‌توانی آن‌ها را بشناسی اما گاهی تصمیم می‌‌گیری به آن‌ها اعتماد کنی. “

” مهم نیست مسیر راه چقدر ناهموار باشد چون هر طور شده من باید به حرکتم ادامه بدهم. “

” یکبار جایی خوانده بودم علم نتوانسته تا حالا گریه کردن را توصیف کند. از لحاظ علمی اشک قرار است چشم را تر نگه دارد اما هنوز کسی نمی‌داند چرا وقتی احساساتی می‌‌شویم غده‌‌های اشکی اشک بیشتری تولید می‌‌کنند.

من فکر می‌‌کنم وقتی گریه می‌‌کنیم احساسات غیرانسانی‌مان تخلیه می‌‌شود بدون اینکه انسانیتمان تحت‌تاثیر قرار بگیرد. “

 

چند تیکه از کتاب سوم (هم پیمان):

” این دنیایی است که ما خوب می‌‌شناسیم؛ فقط حاکم ظالمی‌ جایش را به حاکم ظالم دیگری داده است. “

” «گفت همه‌ی آدمها یه هیولا توی وجودشون دارن و اگه می‌خوایم کسی رو دوست داشته باشیم اول باید بپذیریم که ما هم اون هیولا رو توی وجودمون داریم. اونوقت اگه اون آدم اشتباهی بکنه می‌‌تونیم ببخشیمش.» “

” کریستینا می‌‌گوید: «گاهی زندگی خیلی عذاب‌آور می‌شه ولی می‌دونی من بخاطر چی طاقت می‌ارم و ادامه می‌دم؟»

ابروهایم را بالا می‌‌برم.
او هم به تقلید از من ابروهایش را بالا می‌‌برد. «بخاطر لحظاتی که عذاب‌آور نیست. تنها راه ادامه دادن اینه که وقتی لحظات خوب نزدیکت هستند اونا رو بقاپی.» “

” «باور حقیقت همیشه به معنای بهترشدن زندگی نیست. ما حقایق رو باور می‌کنیم چون حقیقت حقیقته.» “

+ از این کتاب فیلم هم ساختن البته من هنوز ندیدمش ولی بهتون پیشنهاد میکنم که اول کتابو بخونین(=

++ بچه ها راستی الان متوجه شدم که این کتاب، محبوب ترین کتاب از نظر گودریدز توی سال 2011 بوده و چندتا جایزه هم گرفته*-*

+++ ممنونم nobody جون از پیشنهادت بابت خوندن این کتاب:))

++++ طاقچه برای اشتراک سه ماهش تخفیف گذاشته اگه خواستین یه سر بزنین، این کتابهارو هم داره^^ 

بعدا نوشت: فیلمش داستان کتابو کلا تغییر داده، قسمت سومشو که اصلا کوبیده از نو ساخته:/// خلاصه که شما فیلم و کتابو دوتا چیز جدا از هم درنظر بگیرین:/