این کتاب خیلی جذاب بود. البته من یه جاهایی شخصیتارو قاطی می کردمXD ولی جالب بود. موضوعش اینجوریه که توی یه دبیرستان یکی از بچه ها میمیره و چهار نفر پیش اون بودن، الان می خوان بفهمن کی باعث کشته شدن اون پسره شده. ژانرش جناییه و جالبه.
این عکسی که بالا گذاشتم، نمونه ی پر سانسور کتابه:| و پایینیه سانسور نداره، شایدم داره ولی خیلی کمه. من اول اون بالایی رو می خوندم چون ترجمه ش روون تر بود، بعد هرجا رو نمی فهمیدم چی شد توی کتاب پایینیه نگاه میکردم. خیلی اذیت شدم واقعا:/ دیگه از یه جایی به بعد که دیدم توی ترجمه بالایی نوشته بود: او چیزی گفت که درست نشنیدم. و توی ترجمه پایینی، دو ساعت طرف حرف زده بود، کلی همه اظهار نظر کرده بودن و اتفاقا طرف شنیده بود، دیگه از اونجاش، کتاب پایینی رو خوندم.
چند تیکه از کتاب:
” تغییرات سریع طرز فکر مردم خندهدار است. “
” «حتماً، حتماً. عجلهای نیست، فشاری نیست. تصمیم با خودته کوپر.»
مردم همیشه همین را میگویند اما منظورشان این نیست.“” اما وقتی دروغی را مدام تکرار کنی، به واقعیت تبدیل میشود و من این را درک میکنم. من هم همین کار را کردم. “
” گاهی اوقات خیلی سخت میشود بهخاطر آورد که شنیدن خبر خوب چه احساسی دارد. “