بالاخره خوندن کتاب "دختری که رهایش کردی" تموم شد، من خودم به شخصه کتاب رو دوست داشتم،‌از طریق طاقچه خوندمش، به نظر من داستانش خیلی زیبا بود و بریده های فوق العاده ای هم داره که چندتاش رو اینجا میذارم براتون:)

  ” «انجام کار اشتباه فقط برای اولین‌بار سخته، بعدش دیگه عادی می‌شه.» “

  ” «همیشه فکر می‌کنم توانایی پول درآوردن برای امرار معاش از طریق انجام کاری که آدم دوست داره و دلش می‌خواد، می‌تونه بزرگ‌ترین هدیه‌ی زندگی به آدم باشه.»“

  ” «این چی بهت یاد داد آقای مک‌کافرتی؟ بهت یاد داد که تو زندگی چیزای مهم‌تر از برنده‌شدن هم هست.» “

  ” این داستان زندگی ما بود: سرکشی‌های ناچیز، پیروزی‌های کوچیک، شانسی کوتاه برای نیشخند‌زدن به اشغالگران حاضر در شهر، کشتی شناورِ امید در طوفانی از ترس و تباهی و تردید. “

+ عکسی گذاشتم، کتابیه که خوندم ، سانسوراش زیاد بود، بهتره یه ترجمه کم سانسورتر پیدا کنین:)

++ همین الان متوجه شدم که کتاب"ماه عسل در پاریس" قبل از این کتابه و بهم مرتبطن :/ چرا باید بعد از تموم شدن کتاب "دختری که.." می فهمیدم:( اه